بهش گفتم معمولا عصرها دشت اول کافه ها با ماست.
.
برخلاف معمول موسیقی ای در کافه پخش نمیشد.
.
موهای موج دارش دلم را برد:)
.
سفارش ها دیر رسید و عذر خواهی پذیرفته شد.
.
زندگی های دوگانه اخرش ما را خواهد کشت.
.
سرما بود و کوچه های خالی از ادم.
.
دیدنش و بغل کردنش از غافلگیری های کائنات بود:)
.
هفته دیگه همین موقع میبینمت باعث شد امیدوار بمانم.
.
بمیرید ,های ,ها ,کافه ,ادم ,دیدنش ,دیدنش و ,ادم دیدنش ,از ادم , و بغل ,بغل کردنش
درباره این سایت